دیکشنری
داستان آبیدیک
جادو کردن
english
1
general
::
exorcise, charm, conjure, enchant, glamorize
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
جاتنگ کردن
جاخالی
جاخالی دادن
جاخالی کردن
جاخالی کن
جادادن و پنهان کردن مال مسروقه
جادار
جادستی
جاده
جاده اسفالته
جاده صاف کن
جاده مال رو
جاده مخصوص عابرین پیاده
جادو
جادو شده
جادو کردن
جادوگر
جادوگر قبیله
جادوگرانه
جادوگری
جادویی
جاذب
جاذب رادار
جاذب گرما
جاذب ماهی
جاذبه
جاذبه پردازی
جاذبه ذره
جاذبه زمین
جاذبه مولکولی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید